آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
نوشته شده توسط مدیر سایتآمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان
هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شكستیم به ساز رمضان
سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان
دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست
دیدم آیینهام از سوز و گداز رمضان
بیش از این ناز نخواهیم كشید از دنیا
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان
نكند چشم ببندم به سحرهای سلوك
نكند بسته شود دیده باز رمضان
صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن كه دیروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان
علیرضا قزوه
وبلاگ حسینیه
- توضیحات
-
منتشر شده در 17 مرداد 1392
-
بازدید: 964
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
نوشته شده توسط مدیر سایتقسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است
برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است
صفای هر دل عاشق مرو مرو رمضان
دوباره رویت دل های بی صفا سخت است
بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند
بدون جلوه تو انس با خدا سخت است
دوباره وقت اذان غفلت عارضم گردد
غم جدایی از ذکر ربنا سخت است
پرستوی دل ما را ز بام خود مپران
که ترک سفره شاهانه بر گدا سخت است
بعید نیست به زودی فرا رسد مرگم
امان که این سفر آخرت دلا سخت است
قیامتی است قیامت که روز وانفساست
اگر نظر ننماید امام رضا سخت است
مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان
شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است
بگو به خیمه نشینان جبهه ای شهدا
فدائیان حسین دوری از شما سخت است
هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست
هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است
خدا کند به دلم مهر نوکری بزنند
خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند
سید محمد میرهاشمی
وبلاگ حسینیه
- توضیحات
-
منتشر شده در 17 مرداد 1392
-
بازدید: 903
گناه روی گناهم بود
نوشته شده توسط sajadگناه روی گناهم بوَد، چه چاره کنم؟
سزد ز غصه گریبان خویش پاره کنم
روا بود که روم با شتاب سوی جحیم
اگر بـه نـامۀ اعمال خـود نظاره کنم
ز بس که توبه شکستم، شدم ز توبه خجل
خدای من به چه رو توبۀ دوباره کنم؟
تـوان شمرد گنـاهان بیشمـار مـرا
چگونه ع�?و تو را میتوان شماره کنم؟
شرارههای گناهم کشیده سر به سپهر
مگر پناه به ع�?و تو زین شراره کنم
�?زونـی�? گنهم بـاز هم �?ـزون آیـد
اگر مقـایسه بـا کثرت ستـاره کنم
اگر تو در نگشایی به من، کجا بروم؟
وگر ز لط�? نبخشی مرا، چه چاره کنم؟
به عزتت قسم از خجلت گناه کم است
گر از دو دیده روان، خون دل هماره کنم
خدای من تو به «میثم» کرامتی �?رما
مگر کـه بـا مددت از گنه کناره کنم
حاج غلامرضا سازگار
- توضیحات
-
منتشر شده در 10 مرداد 1390
-
بازدید: 2489
رأ�?ت و ع�?و و محبت است
نوشته شده توسط sajadکار تو لط�? و رأ�?ت و ع�?و و محبّت است
حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است
تو آن همه عنایت و من این همه گناه
اقرار می کنم که خلا�? مروّت است
با آنکه وهم ها به جلالت نمی رسند
کارت همیشه با من مسکین ر�?اقت است
با آنکه هست نامۀ اعمال من سیاه
بر در گه تو آبرویم اشک خجلت است
از بس که ناز عبد گنهکار می کشی
انگار می کند که نیازت به طاعت است
یک عمر با تو بودم و نشناختم تو را
این عمر نیست غ�?لت و اندوه و حسرت است
با این همه گناه عزیزم نموده ای
بر خاک بند گیت مرا روی ذلت است
شکر خدا که با همه آلوده دامنی
دست و دلم به دامن قرآن و عترت است
ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث
یک یا علی �?شردۀ صد سال طاعت است
میثم ز دوستی علی دست بر مدار
زیرا تمام دین الهی محبّت است
حاج غلامرضا سازگار
- توضیحات
-
منتشر شده در 24 خرداد 1390
-
بازدید: 2109
کوه عصیان به سر دوش
نوشته شده توسط sajadکوه عصیان به سر دوش کشیدم ا�?سوس
لذت ترک گنه را نچشیدم ا�?سوس
کرم و لط�? تو چون سایه به دنبالم بود
من به دنبال دل خویش دویدم ا�?سوس
تو مرا �?اش به هنگام گنه می دیدی
من تو را دیدم انگار ندیدم ا�?سوس
تو ز لط�? و کرم خود نبریدی از من
من در امواج گنه از تو بریدم ا�?سوس
تو مرا ع�?و نمودی که به نارم نبری
من ز ع�?و تو خجالت نکشیدم ا�?سوس
تو گناهان مرا از همگان پوشاندی
من ز �?عل بد خود پرده دریدم ا�?سوس
خرمن عمر پراکنده شد و ر�?ت به باد
من غ�?لت زده یک خوشه نچیدم ا�?سوس
چشم دادی و ندیدم که ندیدم هیهات
گوش دادی نشنیدم نشنیدم ا�?سوس
آشنا بودی و نشناختمت در همه عمر
که ز تو غیر تو را می طلبیدم ا�?سوس
میثم از تیر گنه گشته وجودم چو کمان
سرو بودم ولی ا�?سوس خمیدم ا�?سوس
حاج غلامرضا سازگار
- توضیحات
-
منتشر شده در 24 خرداد 1390
-
بازدید: 2495
گریه می کنم
نوشته شده توسط sajad
مانند ط�?ل در به دری گریه میکنم
مثل گدای پشت دری گریه میکنم
اشک مرا زمان گدایی ندیده اند
این بار چون تو میگذری گریه میکنم
حالا که بین این همه مردم زیادیم
از این به بعد یک ن�?ری گریه میکنم
حتی اگر مرا بزنی قول میدهم
با آب و تاب بیشتری گریه میکنم
تنبیه تو حواس مرا جمع میکند
من سالها ز خیره سری گریه میکنم
بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟!
بار مرا بخر, نخری گریه میکنم
از چند جا شکسته پرم..ای شکسته بند!
از غصه شکسته پری گریه میکنم
این روزه ها به درد قیامت نمیخورد
دارم برای بی سپری گریه میکنم
آقا نیامد و دل ما همچنان شکست
پس پای س�?ره سحری گریه میکنم
جان همان که زائر بابا نشد مرا
یک کربلا ببر , نبری گریه میکنم
علی اکبر لطی�?یان
- توضیحات
-
منتشر شده در 23 مرداد 1389
-
بازدید: 2218
ماه خداست آمده
نوشته شده توسط sajad
ماه خداست آمده آماده نیستم
با ساقیان میکده هم باده نیستم
آزادگی شرا�?ت مردان عاشق است
بی چاره من اسیرم و آزاده نیستم
من مستحق سرزنشم خاک بر سرم
ذکرم زبانی است که دلداده نیستم
رنگ جماعتم تهی از رنگ اهل دل
دیگر همان غلام سر و ساده نیستم
دل ناگزیر مونس لهو و لهب شود
وقتی انیس تربت و سجاده نیستم
ا�?سوس نزد دلبر خود بی تواضعم
گردنکشی نمایم و ا�?تاده نیستم
یاران به سیر کوی شهادت مو�?ق اند
ناکام من که سالک این جاده نیستم
صدها سحر به س�?ره تو میهمان شدم
اما برای دیدنت آماده نیستم
سید محمد میر هاشمی
- توضیحات
-
منتشر شده در 23 مرداد 1389
-
بازدید: 1954
آمدم تا که مناجات کنم
نوشته شده توسط sajadآمدم تا که مناجات کنم
رو به این قبله حاجات کنم
آمدم تا که بگویم سخنی
با تو مولا که مدد کار منی
آمدم تا که خدایی گردم
آمدم با تو بگویم دردم
آمدم خواهش رحمت بکنم
طلب لط�? و عنایت بکنم
آمدم تا که رضایت جویم
لوحه معصیتم را شویم
معصیت خانه خرابم کرده
از در عشق جوابم کرده
معصیت بر دل من رنگ زده
نقش رسوایی و هم ننگ زده
وای اگر پرده بی�?تد به کنار
همه گردند ز عبرت بیدار
ابرو دار منی یا رباه
تو �?قط یار منی یا رباه
مهربانتر ز تو نادیده دلم
مهربان از کرم تو خجلم
منکه شرمنده لط�?ت هستم
باز سوی تو بود این دستم
دست امید به سویت دارم
حاجت لط�? نکویت دارم
بگذر از جرم و خطایم یارب
تا که من سوی تو آیم یا رب
جواد حیدری
- توضیحات
-
منتشر شده در 23 خرداد 1389
-
بازدید: 2433
حال سحر می خواهد
نوشته شده توسط sajadخلوت نيمه ي شب اشك بصر مي خواهد
وادي طور همين هيئت هر ه�?ته ي ماست
ديدن نور خدا اهل نظر مي خواهد
سختي گردنه ي عشق زمينت نزند
راه پر پيچ وخمش مرد س�?ر مي خواهد
صر�? اين سينه زدن ها به مقامي نرسيم
محرم راز شدن ديده ي تر مي خواهد
جهت بخشش هر سينه زني حضرت حق
محشر از مادر سادات نظر مي خواهد
عمل زينب كبري به همه ثابت كرد
سر شكستن ز غم دوست جگر مي خواهد
سر عباس به ني پند ظري�?ي دارد
غير خورشيد،سماوات قمر مي خواهد
- توضیحات
-
منتشر شده در 08 شهریور 1388
-
بازدید: 1973
خبری دست و پا کنم(رمضان)
نوشته شده توسط sajadبرقلب مرده ام شرري دست و پا کنم
ماه خدا عيان شد و درمانده مانده ام
در چشم کور يک قمري دست و پا کنم
سوز و �?ضاي عطر مناجات روبراه
مستولي است تا جگري دست و پا کنم
آواي ربنا و ابوحمزه مي رسد
بايد که ديدگان تري دست و پاکنم
حال و هواي عالم و آدم عوض شده
بايد که در دلم؛اثري دست و پا کنم
بايد از اين ديار جنايت �?رار کرد
بايد که مقصد س�?ري دست و پا کنم
دل بردن از خدا که طريق عوام شد
بيچاره گشته ام هنري دست و پا کنم
قامت خميدگان گنه راست گشته اند
کو دغدغه که من کمري دست و پا کنم
ماهش رسيد و کام دلم تلخ مي شود
بايد که زودتر شکري دست و پا کنم
مردم خليل خالق خود گشته اند و من
در قصه گشته ام پسري دست و پا کنم
چشم ر�?يق مي نگرم،غبطه مي خورم
يک اشک سير در سحري دست و پا کنم
از پيش چشم صاحب خود دور گشته ام
کو �?رصتي که من نظري دست و پا کنم
درهاي آسمان همه باز است؛مي پرند
وقتش رسيده بال و پري دست و پا کنم
چشم همه به سوي دري بين آسمان
من خيره مانده ام که ��ري دست و پا کنم
باب الحسين مانده �?قط، شکر اي خدا
پيغام او رسيده سري دست و پا کنم
- توضیحات
-
منتشر شده در 08 شهریور 1388
-
بازدید: 2107