دو بیتی
نوشته شده توسط sajad هر کجا سلطان بود دورش سپاه و لشگر است
پس چرا سلطان عالم بی سپاه و لشگر است
با خبر باشید ای چشم انتظاران ظهور
بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است
هجر تو زدرد و داغ دلگیرم کرد
اندوه �?م زمان زمین گیرم کرد
گ�?تند که جمعه ی دگر می آیی
این ر�?تن جمعه جمعه ها پیرم کرد
پس چرا سلطان عالم بی سپاه و لشگر است
با خبر باشید ای چشم انتظاران ظهور
بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است
شاعر؟؟؟
*** هجر تو زدرد و داغ دلگیرم کرد
اندوه �?م زمان زمین گیرم کرد
گ�?تند که جمعه ی دگر می آیی
این ر�?تن جمعه جمعه ها پیرم کرد
شاعر؟؟؟
*** با تشکر از برادر عزیز محمد زوار
- توضیحات
-
منتشر شده در 01 تیر 1388
-
بازدید: 1972
چرا نمی آیی؟
نوشته شده توسط sajad طلايه دار محبت چرا نمي آيي ؟
تو نور چشمي مايي چرا نمي آيي؟
كجا روم كه شود بر ميان ما واسط؟
تو را به جان عمويت چرا نمي آيي؟
نگ�?ته بود حديثي كه وعده بر پايي
عمل به وعده خود كن چرا نمي آيي؟
كدام كبر گناهم سبب شده دوري ؟
نظر به گريه ما كن چرا نمي آيي؟
من جوان بدون عقاب را بگذر
قسم به موي سپيدي چرا نمي آيي؟
تمام طاقت من از نگاه تو جوشيد
تمام طاقت زهرا چرا نمي آيي؟
زيارت حرم عشق آرزوي من است
قسم به عطر حريمش چرا نمي آيي؟
به انتقام هم شده عنايتي ارباب
به خون حنجر اصغر چرا نمي آيي؟
ب��و جواب دل من به خواب وبيداري
چرا نمي آيي؟جواب ده اگر نمي آيي
تو نور چشمي مايي چرا نمي آيي؟
كجا روم كه شود بر ميان ما واسط؟
تو را به جان عمويت چرا نمي آيي؟
نگ�?ته بود حديثي كه وعده بر پايي
عمل به وعده خود كن چرا نمي آيي؟
كدام كبر گناهم سبب شده دوري ؟
نظر به گريه ما كن چرا نمي آيي؟
من جوان بدون عقاب را بگذر
قسم به موي سپيدي چرا نمي آيي؟
تمام طاقت من از نگاه تو جوشيد
تمام طاقت زهرا چرا نمي آيي؟
زيارت حرم عشق آرزوي من است
قسم به عطر حريمش چرا نمي آيي؟
به انتقام هم شده عنايتي ارباب
به خون حنجر اصغر چرا نمي آيي؟
ب��و جواب دل من به خواب وبيداري
چرا نمي آيي؟جواب ده اگر نمي آيي
حامد نصيري
- توضیحات
-
منتشر شده در 25 خرداد 1388
-
بازدید: 2181
هجر يار
نوشته شده توسط sajad دل ضعي�? من از هجر يار مي نالد
بهانه كرده همين،زار و زار مي نالد
زتنگ ناي ق�?س مرغ پر شسكته يقين
جهيده بر سر هر شاخسار مي نالد
بسان عاشق از جان گذشته مسكين
نشسته منتظر از بهر يار مي نالد
در انتظار جمال مهي كه از پس ابر
برون نيامده،ليل النهار مي نالد
كجاست يوس�? گم گشته اي كه چون يعقوب
ز دوري رخ آن گل عذار مي نالد
مرا هواي تو هرگز نمي رود از سر
ز اشتياق تو قلب �?كار مي نالد
به جستجوي جمال تو اي مه تابان
نه من يكي كه هزاران هزار مي نالد
ز اشتياق وصال سپارد اين جان را
چو اصغري كه به شبهاي تار مي نالد
بهانه كرده همين،زار و زار مي نالد
زتنگ ناي ق�?س مرغ پر شسكته يقين
جهيده بر سر هر شاخسار مي نالد
بسان عاشق از جان گذشته مسكين
نشسته منتظر از بهر يار مي نالد
در انتظار جمال مهي كه از پس ابر
برون نيامده،ليل النهار مي نالد
كجاست يوس�? گم گشته اي كه چون يعقوب
ز دوري رخ آن گل عذار مي نالد
مرا هواي تو هرگز نمي رود از سر
ز اشتياق تو قلب �?كار مي نالد
به جستجوي جمال تو اي مه تابان
نه من يكي كه هزاران هزار مي نالد
ز اشتياق وصال سپارد اين جان را
چو اصغري كه به شبهاي تار مي نالد
معصومه اصغري
- توضیحات
-
منتشر شده در 15 خرداد 1388
-
بازدید: 1663
تا به كي؟
نوشته شده توسط sajad تا به كي دل را ز هجران تو دلداري دهم
تا به كي با ناله قلب خسته را ياري دهم
تا به كي با اشك سوزان و نوائي سوخته
اين دل بيمار شيدا را پرستاري دهم
محرم اسرار من راز مشو نزد كسان
باز گردد عقده ام شرح گر�?تاري دهم
اي اميد نا اميدان مهدي زهرا بيا
تا به عشاق جهان درس �?دا كاري دهم
ديده ام يعقوب وار از هجر رويت شد سپيد
يوس�? من ،بس كه او را رنج بيداري دهم
بندة بي ارزش عاصي مجنون را بخر
تا به كي دل به عياران بازاري دهم
(هاشمي)در نيمه شب گ�?ت با اشك روان
تا به كي چشمان خود را شوق ديداري دهم؟
تا به كي با ناله قلب خسته را ياري دهم
تا به كي با اشك سوزان و نوائي سوخته
اين دل بيمار شيدا را پرستاري دهم
محرم اسرار من راز مشو نزد كسان
باز گردد عقده ام شرح گر�?تاري دهم
اي اميد نا اميدان مهدي زهرا بيا
تا به عشاق جهان درس �?دا كاري دهم
ديده ام يعقوب وار از هجر رويت شد سپيد
يوس�? من ،بس كه او را رنج بيداري دهم
بندة بي ارزش عاصي مجنون را بخر
تا به كي دل به عياران بازاري دهم
(هاشمي)در نيمه شب گ�?ت با اشك روان
تا به كي چشمان خود را شوق ديداري دهم؟
سيد حسين هاشمي نژاد
- توضیحات
-
منتشر شده در 15 خرداد 1388
-
بازدید: 1810
كي شود
نوشته شده توسط sajad كی شود از تو بيايد خبری مهدی جان
برسداين شب ما را سحری مهدی جان
ز �?راق رخ تو تا به سحر ناله زنم
ناله دلشدگان را اثری مهدی جان
آه و ا�?سوس که عمرم به �?راق تو گذشت
حاصلم نیست بجز چشم تری مهدی جان
مادرت گ�?ت میان در و دیوار بیا
که مرا حاصل خون پسری مهدی جان
بین چه سان سیلی دشمن رخ من کرده کبود
که چنین تیره نگشته قمری مهدی جان
صورت نیلی خود را ز علی پو شاندم
تا نبیند ز کبودی اثری مهدی جان
برسداين شب ما را سحری مهدی جان
ز �?راق رخ تو تا به سحر ناله زنم
ناله دلشدگان را اثری مهدی جان
آه و ا�?سوس که عمرم به �?راق تو گذشت
حاصلم نیست بجز چشم تری مهدی جان
مادرت گ�?ت میان در و دیوار بیا
که مرا حاصل خون پسری مهدی جان
بین چه سان سیلی دشمن رخ من کرده کبود
که چنین تیره نگشته قمری مهدی جان
صورت نیلی خود را ز علی پو شاندم
تا نبیند ز کبودی اثری مهدی جان
سيد حسن هاشمي نژاد
- توضیحات
-
منتشر شده در 15 فروردين 1388
-
بازدید: 1655
مياندار نگاه من و تو
نوشته شده توسط sajad هست تا اشک میاندار نگاه من تو
در نی�?تند به هم خیل سپاه من تو
چشم معمار تو برداشت زجا بیتم را
که دو مصرع نشود حائل راه من تو
روبروی تو نشستن چه ص�?ایی دارد
مردمان گر که نباشند گواه من تو
تو ز ا�?عال من و من زغمت می گریم
می کشد چرخ �?لک آب ز چاه من و تو
روز عاشق به سر زل�? تو می ماند و بس
هر دو پیچیده به هم روی سیاه من و تو
جوشش اشک ز وا بودن چشمانم نیست
دود در دیده �?زون گشته ز آه من و تو
بر سر تربت ما شاخه تاکی بنشان
که نجاتم دهد از حشر گیاه من و تو
در نی�?تند به هم خیل سپاه من تو
چشم معمار تو برداشت زجا بیتم را
که دو مصرع نشود حائل راه من تو
روبروی تو نشستن چه ص�?ایی دارد
مردمان گر که نباشند گواه من تو
تو ز ا�?عال من و من زغمت می گریم
می کشد چرخ �?لک آب ز چاه من و تو
روز عاشق به سر زل�? تو می ماند و بس
هر دو پیچیده به هم روی سیاه من و تو
جوشش اشک ز وا بودن چشمانم نیست
دود در دیده �?زون گشته ز آه من و تو
بر سر تربت ما شاخه تاکی بنشان
که نجاتم دهد از حشر گیاه من و تو
محمد سهرابی
- توضیحات
-
منتشر شده در 06 فروردين 1388
-
بازدید: 1820
چه خوشست
نوشته شده توسط sajad چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی
سر و جان بها ندارد که کنم �?دای مهدی
همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان
که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
نه هوای کعبه دارم نه ص�?ا و مروه خواهم
که ندارد این مکانها به خدا ص�?ای مهدی
چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من
نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی
من دلشکسته هر دم به امید درنشستم
که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی
سر و جان بها ندارد که کنم �?دای مهدی
همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان
که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
نه هوای کعبه دارم نه ص�?ا و مروه خواهم
که ندارد این مکانها به خدا ص�?ای مهدی
چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من
نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی
من دلشکسته هر دم به امید درنشستم
که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی
مهدی محمدی
- توضیحات
-
منتشر شده در 24 اسفند 1387
-
بازدید: 1752
پرسش حال تو
نوشته شده توسط sajad من که هر شام وسحر پر سش حال تو کنم
چه شود گر نظری سير" جمال تو کنم
ای ش�?ای دل غمديده غبار غم تو
پاک از اين آينه کی گرد ملال تو کنم؟
بی خود از خود شدم آنقدر که در �?صل بهار
گل اگر خنده کند گريه به حال تو کنم
دوست دارم که شوم قطره اشکی شايد
هاشمی طلعت من ، تکيه به خال تو کنم!
دوست دارم که شود هستی من يکسره چشم
به اميدی که تماشای جمال تو کنم
گرچه پر سوخته ام من ، به خدا خواسته ام
که طوا�? حرم کعبه به بال تو کنم
ای به تو صي�? تو سی پاره ی قرآن گويا
من بی مايه کجا وص�? جمال تو کنم؟؟
چه شود گر نظری سير" جمال تو کنم
ای ش�?ای دل غمديده غبار غم تو
پاک از اين آينه کی گرد ملال تو کنم؟
بی خود از خود شدم آنقدر که در �?صل بهار
گل اگر خنده کند گريه به حال تو کنم
دوست دارم که شوم قطره اشکی شايد
هاشمی طلعت من ، تکيه به خال تو کنم!
دوست دارم که شود هستی من يکسره چشم
به اميدی که تماشای جمال تو کنم
گرچه پر سوخته ام من ، به خدا خواسته ام
که طوا�? حرم کعبه به بال تو کنم
ای به تو صي�? تو سی پاره ی قرآن گويا
من بی مايه کجا وص�? جمال تو کنم؟؟
مهدی محمدی
- توضیحات
-
منتشر شده در 24 اسفند 1387
-
بازدید: 1573
جمعه ها
نوشته شده توسط sajad جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
�?رش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخ�?ی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی �?ال �?روش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه ت�?ال دارد
یازده پله زمین ر�?ت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
�?رش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخ�?ی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی �?ال �?روش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه ت�?ال دارد
یازده پله زمین ر�?ت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد
- توضیحات
-
منتشر شده در 11 اسفند 1387
-
بازدید: 2115
ياد زما مي كردي
نوشته شده توسط sajad كاش از لط�? شبي ياد زما مي كردي
ياد از عاشق ا�?تاده ز پا مي كردي
كاش بيمار �?راقت كه ز پا ا�?تاده
با نگاه ملكوتي تو دوا مي كردي
كاش مي آمدي با يك نظر اي نخل اميد
گره از كار من زار تو وا مي كردي
كاش يك شب تو براي �?رجت مالك من
با دل سوخته خويسش دعا مي كردي
همچو باران به سر شيعه بلا مي بارد
كاش مي آمدي و د�?ع بلا مي كردي
پرچم ظلم بر ا�?راشته شد در همه جا
كاش تو پرچمي از عدل بپا مي كردي
كاش يك روز رضاي�� زو�?ا
مهدي �?اطمه از خود تو رضا مي كردي
ياد از عاشق ا�?تاده ز پا مي كردي
كاش بيمار �?راقت كه ز پا ا�?تاده
با نگاه ملكوتي تو دوا مي كردي
كاش مي آمدي با يك نظر اي نخل اميد
گره از كار من زار تو وا مي كردي
كاش يك شب تو براي �?رجت مالك من
با دل سوخته خويسش دعا مي كردي
همچو باران به سر شيعه بلا مي بارد
كاش مي آمدي و د�?ع بلا مي كردي
پرچم ظلم بر ا�?راشته شد در همه جا
كاش تو پرچمي از عدل بپا مي كردي
كاش يك روز رضاي�� زو�?ا
مهدي �?اطمه از خود تو رضا مي كردي
سيد عبد الحسين رضايي نيشابوري
- توضیحات
-
منتشر شده در 05 بهمن 1387
-
بازدید: 1829