عشق را در سحر نگاه كنيد
نوشته شده توسط amirعشق را در سحر نگاه كنيد
ذكر ِ خود را اِله اِله كنيد
گاه تصوير ِ ماه در چاه است
دلِ ما را محيطِ ماه كنيد
عاشقان را بنا نبود اصلاً
اين همه سال زابراه كنيد
سر ِ عاشق شدن فلك شده ام
نكند مثل من گناه كنيد
اگر عاشق شديد يك روزي
بنشينيد و آه آه كنيد
عاشقان را بعيد ميدانم
بتوانيد سر به راه كنيد
هيچ دنبال عاشقي نرويد
حال و روز ِ مرا نگاه كنيد
برده آورده اند تا بخرند
سر و رويِ مرا سياه كنيد
اشتباهاً مرا پذيرفتند
پس بياييد اشتباه كنيد
بنويسيد خويش را سائل
بعد از آن كار ِ پادشاه كنيد
بدنم را شبي كه من مُردم
لحظه اي رو به قتلگاه كنيد
كفنم را در آوريد و سپس
گريه بر بورياي شاه كنيد
در دهانم همين كه تربت رفت
بنشينيد و آه آه كنيد
شب بي گريه من نميخواهم
بعدِ مُردن كفن نميخواهم
علي اكبر لطيفيان
برگرفته از سایت من غلام قمرم
- توضیحات
-
منتشر شده در 21 آذر 1396
-
بازدید: 2753
بغض گلوی مأذنه وقت اذان شکست
نوشته شده توسط amirگفتم "حسین" قفل دلم ناگهان شکست
بغض گلوی مأذنه وقت اذان شکست
در راه ِعشق اَنگ ِهوس خورد و خُرد شد
پیش ِهمه غرور زلیخا چنان شکست
مجنون که بی محلی لیلا کشید ، گفت:
ظرف ِمرا فقط جلویِ دیگران شکست
باید که در طریق ِتو زانویِ درس زد
پیش کسی که پیش شما استخوان شکست
قُرب ِخدا بدون ِتوسل نمی شود
بالا نرفت آن که زد و نردبان شکست
حتی بساط ِچای ِشما غُصه می خورد
آن هفته خود به خود دو سه تا استکان شکست
با خطبه ام به کوفه نشان داده ام حسین
زینب نخورده است در این امتحان شکست
امروز در محله ی برده فروش ها
دیدی چگونه حرمت اين خاندان شكست؟!
سبز و کبود و زرد شده رنگ دخترت
با پای زجر قامت رنگین کمان شکست
جوری یزید ضربه ي دستش شتاب داشت
دندان ِتو که جای خودش ، خیزران شکست
رضا قربانی
برگرفته از سایت من غلام قمرم
- توضیحات
-
منتشر شده در 21 آذر 1396
-
بازدید: 2860
برای روضه نشستیم
نوشته شده توسط amirبرای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها
نوشته اند چه بر روزگارتان آمد
نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی
یکی به قصد تبرک عصازنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
برای بردن انگشتر غنیمتی ات
همین که غائله خوابید ساربان آمد
محمد ناصحی
- توضیحات
-
منتشر شده در 29 آبان 1396
-
بازدید: 1566
قطره ای ام که زدم
نوشته شده توسط amirقطره ای ام که زدم بر لب دریا لب را
باز کردم به ثنا گوییتان تا لب را
مردگان زنده نگردند تعجب دارد
چونکه تر کرده به نام تو مسیحا لب را
روی دستان علی ع بودی و آرام گذاشت
روی پیشانی تو ام ابیها لب را
با رفیقان خودش مانده چه گوید فطرس
چشم و ابروی تو را شرح دهد یا لب را
هر چه در جام نبی بود به جان تو چکید
تا به انگشت رساندی به تقلا لب را
شاعر از مدح رسیده به سری که بر نی
آیه میخواند و مردم به تماشا لب را
"اَم حَسِبتَ . . . عَجَباً" کهف کجا ؟کرببلا؟
تشنگی کرده چنین پر ترک آیا لب را
آب را روی تو بستند ولی در واقع
بست بر آب روان حضرت سقا لب را
این که دندان تو را سنگ شکسته یعنی
بعد پیشانی و ابروی تو حتی لب را
تکه های بدن اکبر خود را جُستی؟
کرده ای در وسط معرکه پیدا لب را؟
گوش تا گوش علی پاسخ "هل من ناصر"
حنجرش کرده به لبیک ز لب وا لب را
چه کند در تهِ گودال اگر نگذارد
روی رگهای گلو زینب کبری لب را
خیزران شد قلم شاعر "كَأ ساً ناوِل"
تا به املاء جدیدی کند انشا لب را
ای سه سالست که با غصه نوازش میکرد
گیسوی سوخته را ، چشم ترت را ، لب را
عده ای آمده از غارت معجر گفتند
بهتر آنست بدوزند در اینجا لب را
آرزوی شب و روزم به خدا این شده است
برسانم به کف صحن تو آقا لب را
سید حسن رستگار
- توضیحات
-
منتشر شده در 29 آبان 1396
-
بازدید: 1493
بالاترین عبادت
نوشته شده توسط amirبالاترین عبادت ما کار نوکری ست
نوکر شدن زمینه ی فردای بهتری ست
ما سال ها اسیر کمالات دلبریم
او قرن ها مدرس احساس دلبری ست
من عِرق خانوادگی ام روضه های اوست
او شآن خانوادگی اش ذره پروری ست
شغل شریف زندگی ام کفشداری است
این عشق یادگار من از ارث مادری ست
با اشک روضه اش به مقامات میرسند
عشق حسین لازمه ی هر پیمبری ست
گریه کنان او همه از یک قبیله اند
قانون این قبیله حسینی و حیدری ست
با هر کسی که دست اخوت نمیدهیم
عشق حسینِ فاطمه شرط برادری ست
حسن کردی
- توضیحات
-
منتشر شده در 15 آبان 1393
-
بازدید: 2830
آیات زخمت
نوشته شده توسط amirآیات زخمت یک به یک تفسیر دارد
هر زخم چندین روضه در تقدیر دارد
مثل حبیب این روضه ها را دوست دارم
یعنی عزادارت مراد و پیر دارد
بر من ببخشا...اشکهایم بی افاقه است
این چشم ها کوتاهی تقصیر دارد
فهمیده ام از اشک های جاری خویش
این روضه ها بر سنگ هم تاثیر دارد
لات محل هم در محرم سر به راه است
این گریه ها در ذات خود اکسیر دارد
زیر علامت سر برایت خم نموده
مانند حر برگشته سر بر زیر دارد
چکمه به دوش انداخته در بین دسته
می گفت میل توبه و تغییر دارد
از خوب و بد بیمارهایت بی شمارند
آری تب عشق حرم واگیر دارد
ما بندگان کشور اشک تو هستیم
این مملکت را گریه در تسخیر دارد
محسن حنیفی
- توضیحات
-
منتشر شده در 15 آبان 1393
-
بازدید: 2693
زیباتر از عزای محرم ندیده ام
نوشته شده توسط amirزیباتر از عزای محرم ندیده ام
شکر خدا دوباره به هیئت رسیده ام
اوج سعادت است که در روضه شما
من هم کنار مادر قامت خمیده ام
روز ازل که فرصت یک انتخاب بود
شکر خدا که بزم تو را برگزیده ام
شیرینی تمام جهان را زدم کنار
از آن زمان که طعم غمت را چشیده ام
تحویل سال ماست حلول محرمت
از این جهت لباس جدیدی خریده ام
شکر خدا ز خواب غم انگیز ماه ها
من با صدای طبل محرم پریده ام
با یاد کربلای تو از پرچم سیاه
هر وقت دل شکسته شدم بوسه چیده ام
از هر کجا که مجلس روضه به پا شده
باز این چه شورش است و چه ماتم شنیده ام
با یاد آن سه ساله که پایش رمق نداشت
دنبال دسته های عزایت دویده ام
امشب دوباره سینه زنان را صدا کنید
من روضه خوان پادشه سر بریده ام
مهدی نظری
- توضیحات
-
منتشر شده در 01 آذر 1392
-
بازدید: 878
بگذار زير پاي تو نقاشي ام كنند
نوشته شده توسط amirبگذار زير پاي تو نقاشي ام كنند
در دومين هجاي تو نقاشي ام كنند
مثل كبوتران شب جمعهٔ حرم
بگذار در هوايِ تو نقاشي ام كنند
مثل كتيبه هايِ قديم حسينيه
در مجلسِ عزاي تو نقاشي ام كنند
جبريل مي شوم سر سجاده اي اگر
همسايه دعايِ تو نقاشي ام كنند
بگذار مثل مَشك پر از آب، يك غروب
در دست بچه هاي تو نقاشي ام كنند
من نذر كرده ام كه به هنگام مُردنم
نزديك كربلاي تو نقاشي ام كنند
حتماً مرا بدون سر و تشنه مي كِشند
روزي اگر براي تو نقاشي ام كنند
آيا نمي شود كه در اين زير سنگ ها
آقاي من، به جاي تو نقاشي ام كنند؟!
علي اكبر لطيفيان
- توضیحات
-
منتشر شده در 01 آذر 1392
-
بازدید: 773
حیف است که از عشق تو یک توشه نگیریم
نوشته شده توسط amirحیف است که از عشق تو یک توشه نگیریم
حیف است که ما دامن شش گوشه نگیریم
خوب است که ما مثل تو ارباب بمیریم
حیف است از این قافله ره توشه نگیریم
زشت است از این قافله با فاصله رفتن
از خیمۀ سلطان کَرَم گوشه نگیریم
اینجاست که دل کاسۀ صبرش بسر آید
حیف است ز گیسوی تو یک خوشه نگیریم
خواهیم اگر بر تو شویم آینه، بایست
از بار گنه بر دل خود پوشه نگیریم
دست من و دامان تو یا قاضی الحاجات
ای کاش که در خیمه کنم با تو ملاقات
امسال مُرید علی اکبر شَوَم ای کاش
من نذر گلوی علی اصغر شوم ای کاش
از جان و جهان یکسره خواهم بگریزم
جزو سپه ساقی لشگر شوم ای کاش
با قاسم و عبداللهِ تو گَعده بگیرم
من در بدر آل پیمبر شوم ای کاش
مانند غلامِ سیَهَت بر سرِ دستت
من هم به دعای تو منور شوم ای کاش
نان و نمک سفرة تو باد حلالم
من ریزه خور خوان تو دلبر شوم ای کاش
هر لحظه به یا لَیتَنی این شعر بخوانم
با اهل حرم عهد کنم با تو بمانم
محمود ژولیده
- توضیحات
-
منتشر شده در 01 آذر 1392
-
بازدید: 871
بوی محرم که میاد خیمه و پرچمش میاد
نوشته شده توسط amirبوی محرم که میاد خیمه و پرچمش میاد
فرشته از تو آسمون برای ماتمش میاد
مسافرهای کربلا دارن میرن به مهمونی
دل رو بزن به قافله اگه میخوای جا نمونی
توی صف زنجیر زنها آقا تماشات میکنه
اگه یه قطره عاشقی وصل به دریات میکنه
کنار هر سقا خونه به تشنه ها آب بنوشون
بچه های کوچولو رو لباس سقا بپوشون
وقتی که مشکی میپوشی فاطمه از راه میرسه
میگه فرشته ها بیاین داره میره حسینیه
غذای نذری رو ببین چه عطری داره تو کوچه
مردم براش میمیرن تا ببرن تو هر خونه
آقا امام رضا دوست داره اون فردی که
امام حسین بهش بگه شفاعتش با من بوده
شاعر ؟؟؟؟؟؟؟
- توضیحات
-
منتشر شده در 10 آبان 1392
-
بازدید: 677