پشت در بال و پرم آتش گر�?ت سوختم پا تا سرم اتش گر�?ت با گلت سيلي نمي دانم چه كرد! پلك چشمان ترم آتش گر�?ت دست ان نامرد داغ از كينه بود زد به رويم معجرم اتش گر�?ت من كيم پروانه اي پر سوخته كز غمتن خاكسرتم آتش گر�?ت گرم عشقت بودم از خود بي خبر بين شعله پيكرم آتش گر�?ت با تماشاي تن خونين من قلب زينب دخترم آتش گر�?ت بانگ سر دادم كه اي �?ضه بيا نازدانه گوهرم آتش گر�?ت بي كسي ات شعله بر ج��نم گر�?ت سينه شعله ورم اتش گر�?ت ناله مي زد رحمه للعالمين آه!يارب!كوثرم آتش گر�?ت روضه خوانم شد خدا و بانگ زد دختر پيغمبرم آتش گر�?ت مجتبي روشن روان
- توضیحات
-
دسته: مدح و مراثی حضرت فاطمه سلام الله علیها
-
منتشر شده در 20 ارديبهشت 1388
-
بازدید: 1614